مقامهای جمهوری اسلامی ایران، برای دومینبار از زمان بازداشت رضا ولیزاده، از اظهار نظر شفاف درباره سرنوشت این روزنامهنگار ایرانی- آمریکایی امتناع کردند.
اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، روز دوشنبه ۲۱ آبان۱۴۰۳ (۱۱ نوامبر۲۰۲۴)، در نشست خبری این نهاد، در پاسخ به سوال خبرنگار شبکه سیبیاس درباره سرنوشت خبرنگار ایرانی-آمریکایی بازداشتشده در ایران، بدون نام بردن از رضا ولیزاده گفت: «ما از اخبار دیدیم که یک تبعه ایرانی دستگیر شده. تبعه ایرانی بوده. اینکه تابعیت دیگری داشته باشد دستکم بنده اطلاعی ندارم. ما با نهادهای ذیربط در ارتباط هستیم تا ببینیم وضعیت به چه شکلی بوده است.»
سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در شرایطی از پاسخگویی شفاف درباره سرنوشت رضا ولیزاده امتناع کرد که هفته گذشته نیز اصغر جهانگیر، سخنگوی قوه قضائیه، درباره وضعیت این خبرنگار ایرانی-آمریکایی ابزار بیاطلاعی کرده بود.
رضا ولیزاده، خبرنگار سابق بخش فارسی رادیو اروپای آزاد (رادیو فردا) است که پس از بازگشت به ایران، توسط نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران بازداشت شد. پیشتر رادیو فردا با تایید خبر بازداشت رضا ولیزاده، درباره کارمند سابق خود نوشته بود، آقای ولیزاده، در نوامبر ۲۰۲۲، همکاری خود با این رسانه را پایان داد، پس از مدتی ادامه اقامت در خارج از ایران به این کشور بازگشت و نهایتا توسط نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شد.
رادیو فردا به نقل از منبعی که این رسانه «یکی از نزدیکان رضا ولیزاده» معرفی کرده بود، اعلام کرد که این روزنامهنگار «با اتهاماتی از جمله همکاری با رسانههای فارسیزبان خارج از کشور روبهرو است.»
کماکان از دلایل بازگشت رضا ولیزاده به ایران اطلاعی در دست نیست. با این وجود، در آخرین توییت منتشر شده در صفحه کاربری رضا ولیزاده در ایکس، نوشته شده است: «من در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۴۰۲ وارد تهران شدم. پیش از آن مذاکرات نیمه کارهای با سازمان اطلاعات سپاه داشتم. در نهایت با مسئولیت خودم و بدون اماننامه حتی شفاهی پس از ۱۴ سال به کشورم بازگشتم.»
مشخص نیست که این توییت در چه شرایطی منتشر شده است، بهویژه آنکه در توییتی دیگر که در صفحه آقای ولیزاده منتشر شده، به فشارهای امنیتی بر خانواده و نزدیکان این روزنامهنگار برای ناگزیر کردن او به بازگشت به ایران اشاره شده است: «احضار برادر بزرگم به وزارت اطلاعات در تهران. احضار پدرم و حتی فامیل دور و نزدیک به اداره اطلاعات در کردستان. سراغ همسایهمان رفتهاند و از وضعیت مادرم جویا شدهاند که پیش از ورود احتمالی به خانه به ارزیابی برسند. خانوادهام را تحت فشار گذاشتهاند که من را متقاعد کنند برگردم.»